خاطرات شیرین زندگی کودکانه

ساخت وبلاگ

سلام خدمت دوستان گلم امیدوارم حال همگی خوب باشهخیلی دلم براتون تنگ شده بود

ببخشید که نمیتونستم اپ کنم چون یه چند مدتیه  سرم شلوغ شده و تو مغازه ام بازهم دلتنگتون شده بودم خلاصه تو یه فرصت مناسب که برام پیش اومد تونستم اپ کنم اونم اخرای سال ۹۲ هستش گفتم بیام یه عرض ادبی کنم و سال جدید و برای دوستان گلم تبریک بگم و سال خوبی رو براتون ارزو مندنم امیدوارم سال پراز خوبی و نشاط داشته باشید به امید دیدار در روزهای بعد و اینده موفق و سربلند باشید

خاطرات شیرین زندگی کودکانه...
ما را در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه دنبال می کنید

برچسب : سال 1393 مبارک, نویسنده : علیرضا khatratshirin بازدید : 989 تاريخ : سه شنبه 27 اسفند 1392 ساعت: 14:22

خلبانان نابینا

دو خلبان نابینا که هر دو عینک‌های تیره به چشم داشتند، در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیما آمدند، در حالی که یکی از آن‌ها عصایی سفید در دست داشت و دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت می‌کرد .

زمانی که دو خلبان وارد هواپیما شدند، صدای خنده ناگهانی مسافران فضا را پر کرد. اما در کمال تعجب دو خلبان به سمت کابین پرواز رفته و پس از معرفی خود و خدمه پرواز، اعلام مسیر و ساعت فرود هواپیما، از مسافران خواستند کمربندهای خود را ببندند.

خاطرات شیرین زندگی کودکانه...
ما را در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه دنبال می کنید

برچسب : دو داستان کوتاه آموزنده و جالب, نویسنده : علیرضا khatratshirin بازدید : 926 تاريخ : دوشنبه 19 اسفند 1392 ساعت: 12:28

 
مدرسه‌ی کوچک روستایی بود که به‌وسیله‌ی بخاری زغالی قدیمی، گرم می‌شد. پسرکی موظف بود هر روز زودتر از همه به مدرسه بیاید و بخاری را روشن کند تا قبل از ورود معلم و هم‌کلاسی‌هایش، کلاس گرم شود. خاطرات شیرین زندگی کودکانه...
ما را در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه دنبال می کنید

برچسب : اراده پولادین پسر پا سوخته, نویسنده : علیرضا khatratshirin بازدید : 1011 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1392 ساعت: 21:31


عشق یعنی سوختن ها از درون



عشق یعنی سوختن تا ساختن


عشق یعنی دل تراشیدن ز گل
خاطرات شیرین زندگی کودکانه...
ما را در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه دنبال می کنید

برچسب : عـشـق یـعـنـی چـه ؟, نویسنده : علیرضا khatratshirin بازدید : 1051 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1392 ساعت: 21:33

روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی. 
- اول این که سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری! 
- دوم این که در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی. 
- و سوم این که در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی. 
پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟ 
لقمان جواب داد: 
- اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که می خوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد. 
- اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهنرین خوابگاه جهان است. 
- و اگر با مردم دوستی کنی، در قلب آنها جای می گیری و آن وقت بهترین خانه های جهان مال توست.
خاطرات شیرین زندگی کودکانه...
ما را در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه دنبال می کنید

برچسب : 3 نصیحت لقمان به فرزندش , نویسنده : علیرضا khatratshirin بازدید : 938 تاريخ : شنبه 3 اسفند 1392 ساعت: 15:42

باسلام به دوستان خوب و عزیزم مرسی از نظراتی که برام میزاشتی ممنونم من از این به بعد تا اطلاعات ثانوی فکرنکنم بتونم بیام اپ کنم اخه فردا پنجشنبه 30/3/92 پرواز به خارج از کشور دارم امیدوارم بتونم از همونجا شما دوستان گلمو همراهی کنم خیلی دوستون دارم بازهم منوبانظرات گرمتون همراهی کنید مرسی از همگی

خاطرات شیرین زندگی کودکانه...
ما را در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه دنبال می کنید

برچسب : سلام, نویسنده : علیرضا khatratshirin بازدید : 892 تاريخ : دوشنبه 5 اسفند 1392 ساعت: 16:35